-
انتظار...
یکشنبه 27 مرداد 1392 13:39
هیچ انتظاری از کسی ندارم! و این نشان دهنده قدرت من نیست! مسئله، خستگی از اعتمادهای شکسته است…
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 27 مرداد 1392 13:38
همینــــکه آرزوهایــــم را خــــاک کــــردم به آرامش رسیـــدم چــــه ســــاده بود خوشبختــــی…
-
امید...
یکشنبه 27 مرداد 1392 13:36
امید وصــل تـــو نگذاشت تا دهـــم جان را وگـــر نه روز فراق تـــو مردن آســـان بود
-
دلــــــــــــــم.....!!!
یکشنبه 27 مرداد 1392 13:29
فرقـے نمـے کند !! بگویم و بدانـے ...! یا ... نگویم و بدانـے..! فاصله دورت نمی کند ...!!! در خوب ترین جاﮮ جهان جا دارﮮ ...! جایـے که دست هیچ کسـے به تو نمـے رسد.: دلــــــــــــــم.....!!!
-
حمـاقـت...
یکشنبه 27 مرداد 1392 13:28
حمـاقـت کـه شاخ و دم نــدارد! حمـاقـت یـعنـﮯ مـن کـه اینقــدر میــروم تـا تـو دلتنـگ ِ مـن شـوﮮ! خـبری از دل تنـگـﮯ ِ تـو نمـی شود! برمیگردم چـون دلـتنـگـت مــی شــوم!!!
-
" تـــو "
یکشنبه 27 مرداد 1392 13:28
دو حرفـــــــــ ــــــ ــــ بیشتر نیســـت ، کلمه ی کـــوتاهی کـــــ ـــ ـه برای گفتنش .. جانم به لبــــــ ـــ ـ رسید و ناتمـــــ ــــ ــام ماند ..*
-
انگـــار...
یکشنبه 27 مرداد 1392 13:27
انگـــار آخرین سهــــــ ــــ ــ م ما از هم همین سکوتـــــــــ ـــــــ ــــ اجباری سـتــــــ ـــ ـ ..
-
تنهایی ....
یکشنبه 27 مرداد 1392 13:25
میدانی تنهایی کجایش درد دارد !!؟ انکارش ...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 27 مرداد 1392 13:25
تو ... خودت در واژه ها می نشینی ..! خودت قلم را وسوسه می کنی !! و شعر را بیدار می کنی !!
-
خاطراتــــــ ـــ ـ ...
یکشنبه 27 مرداد 1392 13:23
خاطراتــــــ ـــ ـ کودکیـم را ورق می زنــــ ـــ ـم و یک به یک ، عکسها را با نگاهــــ ــ ـم می نوشم عکسهـای دوران کودکیــــــ ــــ ـم طعـــــم خوبـی دارنــد ....
-
آدمهای ساده....
یکشنبه 27 مرداد 1392 13:23
آدمهای ساده را دوست دارم همان ها که بدی هیچ کس را باور ندارند. همان ها که برای همه لبخند دارند. همان ها که همیشه هستند، برای همه هستند. آدمهای ساده را باید مثل یک تابلوی نقاشی ساعتها تماشا کرد؛ عمر شان کوتاه است. بس که هر کسی از راه می رسد یا ازشان سوء استفاده می کند یا زمینشان میزند یا درس ساده نبودن بهشان می دهد....
-
کاش میدانستی...
یکشنبه 27 مرداد 1392 13:22
کاش میدانستی لحظه هایم بی تو تنهاست....
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 27 مرداد 1392 13:21
کــاش اینبــار حداقل دل ِ واژه برایــــ ـــ ـم می سوختـــــ ـــ ـ و خبــری مـی داد از نـ رفتن ِ تـــو ..
-
ردپا...
یکشنبه 27 مرداد 1392 13:21
رد پاهایم را پاک می کنم به کسی نگویید من روزی در این دنیا بودم. خدایا می شود استعـــــفا دهم؟! کم آورده ام ...!
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 26 مرداد 1392 20:28
چیدنی ها رابایدچید بارسفررابست چه رویایی می شوی وقتی ازدوردست تکان می دهی حالا که رفتی ارزوهایت راباخودت ببر ودورشو اینجابعدازتو تمام رویاها کوچ کردند.
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 26 مرداد 1392 20:25
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 26 مرداد 1392 20:24
فاصله ها... هیچ وقت دوست داشتن را کمرنگ نمی کنند بلکه دلتنگی را بیشتر می کنند.
-
وقــتــﮯ
شنبه 26 مرداد 1392 20:18
وقــتــﮯ مـهـربـانـیــﭟ از دور اینـقـــدر نــزدیـــڪ اسـت حس میــــڪـنــم جــغــرافــیــا یـــڪ 【 دروغ 】 تـاریـخـیـسـت . .
-
کاش میشد ...
شنبه 26 مرداد 1392 20:17
کاش میشد با شقایق حرف زد کاش میشد آسمان را لمس کرد کاش میشد مثل یک غنچه شکفت کاش میشد زندگی را گرم کرد کاش میشد تا بباری مثل ابر کاش میشد سبز باشی چون درخت کاش میشد واژه واژه شعر شد کاش میشد از قفس آزاد شد کاش میشد عشق را تقسیم کرد کاش میشد عشق را تفسیر کرد
-
چرا؟؟
شنبه 26 مرداد 1392 20:16
چرا غم ها نمیدانند که من غمگین ترین غمگین شهرم بیا ای دوست با من باش که من تنهاترین تنهای این شهرم
-
شمـــــا ؟
شنبه 26 مرداد 1392 20:15
سلامتی اون کسی که داشت میرفت گفتم نـرو نمیتونی فراموشم کنی برگشــت نـگــام کرد گفتم دیدی نمیتونی … گفـت: ببخشید شمـــا ؟
-
قلب من
شنبه 26 مرداد 1392 20:14
شیشه ای میشکند یک نفر میپرسد که چرا شیشه شکست؟ یک نفر میگوید: شاید این رفع بلاست دیگری میپرسد شیشه پنجره را باد شکست؟ دل من سخت شکست هیچ کس هیچ نگفت غصه ام را نشنید از خودم میپرسم" ارزش قلب من از شیشه پنجره هم کمتر بود
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 26 مرداد 1392 20:00
همه می خواهند جای تو را بگیرند بی آنکه بدانند تو هم دیگر جایی نداری ...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 26 مرداد 1392 19:59
تنها بودن ، قدرت میخواهد... و این قدرت را کسی به من داد که روزی میگفت تنهایت نمی گذارم...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 26 مرداد 1392 19:58
این روز ها که تـو نیستی ، من به عکسهایت می نگرم . . . این همان تنفس ِ مصنـوعی است !!!
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 21 مرداد 1392 16:00
تو دنیایت پر از “من” هاست ! من دنیایم در “تو” خلاصه می شود ! و بعد اسم ِ هردویمان را ” عاشق “ می گذارند …!
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 21 مرداد 1392 15:59
از ترس فاسد شدن دلت را حراج نکن! خشک کردن هنوز هم جواب میدهد …
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 21 مرداد 1392 15:59
مزرعه ای که حتی یک گندمش هم سهم من نمی شود، چه فرقی می کند با سگ پاسبانی شود یا با مترسک . . .
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 21 مرداد 1392 15:56
خدایا .... خیلی ها دلمو شکستن ؛ دیگه تحمل ندارم ! شب بیا باهم بریم سراغشون .... من نشونت میدم ؛ تو ببخششون ... !!
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 21 مرداد 1392 15:55
چیزی به اسم خیانت وجود نداره ... به اسم خریت وجود داره ... تویی که زیادی اعتماد میکنی ... و اونی که سوء استفاده میکنه ...