ـتهـ فنجانـ ـقهـــوهـ امـ
عکسـ کفشهاے
ـتوستـــ....
فقط نمیـ
دانمـ
میــ آییـــ
ـیا
ـمیـ روے..!
تو کیستی؟
هان؟
یادم آمد...
...
تو
همانی که روزی با پاهایت آمدی
و
نماندی و رفتی!!!
و من...
من
همانم
که روزی با دلم آمدم و ماندم و
ماندم
هنوزم یکی تو ی پس کوچه ها
داره عاشقی رو سر میبره
چشمانم به نگاهت حسودی می کنند
و نگاه مشتاق و تشنه تو
به دستان گریزان من
ناگسستنی است..
چقدر خستگی ناپذیرست...
آشوب نگاه تو..